کتاب اسکارلت و آیوی 1دوقلوی گمشده نوشته سوفی کلورلی با ترجمه شهره نورصالحی, توسط انتشارات پیدایش با موضوع ادبیات کودک و نوجوان, داستان های نوجوان انگلیسی, داستان کودک و نوجوان به چاپ رسیده است.
اسکارلت و آیوی، خواهران دوقلویی هستند که در یک مدرسهی شبانهروزی در انگلستان دههی ۱۹۳۰ زندگی میکنند. این خواهران دوقلو در هر کتاب از این مجموعه با معمایی وحشتآور و پرماجرا روبهرو میشوند.
در «دوقلوی گمشده» جلد اول از این مجموعه، وقتی اسکارلت،خواهر دوقلو و دردسر ساز آیوی خجالتی در مدرسه رووک وود ناپدید میشود، از ایوی دعوت میکنند جای او را بگیرد. آیوی باید مثل اسکارلت فکر کند و اسکارلت بشود. آیوی مصمم به حل معمای ناپدید شدن خواهرش قبول میکند، و جستجوی حقیقت خیلی بیشتر از آنکه انتظار دارد پرمخاطره از آب درمیآید.
گزیدهای از کتاب «اسکارلت و آیوی ۱: دوقلوی گمشده»:
این طوری شد که من به خواهرم تبدیل شدم:
نامه، روز اول سپتامبر به دستم رسید. خوب یادم است چون یک روز بعد از تولد سیزده سالگیمان بود. نه، تولد سیزده سالگی من. اولین تولید که اسکارلت در کنارم نبود.
از خواب بیدار شدم و از پلههای مارپیچ خانهی عمه فیبی رفتم پایین. بوی سوسیسی که سرخ میشد، دماغم را پر کرد. خورشید صبح داشت هوا را گرم میکرد. میتوانست روز خوبی باشد.
از پلهها پایین آمدم و وارد راهروی روشن شدم و همان موقع چشمم بهش افتاد. به پاکتی که روی زمین افتاده بود. یک لحظه فکر کردم کارت تبریک تولید است که دیر به دستم رسیده. تنها کارتی که آن سال دریافت کردم، از عمهام بود و وقتی چشمم به تنها اسم روی پاکت افتاد، حالم گرفته شد. پاکت را برداشتم، بیشتر به نظر میآمد نامه باشد.
کتاب اسکارلت و آیوی 1دوقلوی گمشده نوشته سوفی کلورلی با ترجمه شهره نورصالحی, توسط انتشارات پیدایش با موضوع ادبیات کودک و نوجوان, داستان های نوجوان انگلیسی, داستان کودک و نوجوان به چاپ رسیده است.
اسکارلت و آیوی، خواهران دوقلویی هستند که در یک مدرسهی شبانهروزی در انگلستان دههی ۱۹۳۰ زندگی میکنند. این خواهران دوقلو در هر کتاب از این مجموعه با معمایی وحشتآور و پرماجرا روبهرو میشوند.
در «دوقلوی گمشده» جلد اول از این مجموعه، وقتی اسکارلت،خواهر دوقلو و دردسر ساز آیوی خجالتی در مدرسه رووک وود ناپدید میشود، از ایوی دعوت میکنند جای او را بگیرد. آیوی باید مثل اسکارلت فکر کند و اسکارلت بشود. آیوی مصمم به حل معمای ناپدید شدن خواهرش قبول میکند، و جستجوی حقیقت خیلی بیشتر از آنکه انتظار دارد پرمخاطره از آب درمیآید.
گزیدهای از کتاب «اسکارلت و آیوی ۱: دوقلوی گمشده»:
این طوری شد که من به خواهرم تبدیل شدم:
نامه، روز اول سپتامبر به دستم رسید. خوب یادم است چون یک روز بعد از تولد سیزده سالگیمان بود. نه، تولد سیزده سالگی من. اولین تولید که اسکارلت در کنارم نبود.
از خواب بیدار شدم و از پلههای مارپیچ خانهی عمه فیبی رفتم پایین. بوی سوسیسی که سرخ میشد، دماغم را پر کرد. خورشید صبح داشت هوا را گرم میکرد. میتوانست روز خوبی باشد.
از پلهها پایین آمدم و وارد راهروی روشن شدم و همان موقع چشمم بهش افتاد. به پاکتی که روی زمین افتاده بود. یک لحظه فکر کردم کارت تبریک تولید است که دیر به دستم رسیده. تنها کارتی که آن سال دریافت کردم، از عمهام بود و وقتی چشمم به تنها اسم روی پاکت افتاد، حالم گرفته شد. پاکت را برداشتم، بیشتر به نظر میآمد نامه باشد.