کتاب اتحادیه ی ابلهان نوشته جان کندی تول ترجمه پیمان خاکسار توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است
موضوع کتاب :رمان,رمان های آمریکایی,داستان های آمریکایی
داستان انتشار اتحادیه ابلهان نوشتهی جان کندی تول داستان غریبی است. جان کندی کتاب را در سی سالگی نوشت و بعد از اینکه هیچ ناشری زیر بار چاپ آن نرفت به زندگی خود پایان داد. مادرش یازده سال تلاش کرد تا بالاخره دانشگاه لوییزیانا راضی به انتشار کتاب شد. کتاب به محض انتشار غوغا به پا کرد و همان سال 1981 جایزه پولیتزر را ربود و پس از آن تبدیل به یک کالت شد. شاید بتوان محبوبیت کتاب را با ناطور دشت سلینجر مقایسه کرد. ایگنیشس جی رایلی قهرمان کتاب یک دن کیشوت امروزی است که وادار میشود از خلوت خود بیرون بیاید و با جامعهای که از آن متنفر است روبهرو شود و به شیوهی دیوانهوار خود با آن بستیزد. بسیاری از منتقدان، اتحادیه ابلهان را بزرگترین رمان کمدی قرن میدانند.» در قسمتی از داستان میخوانیم: ««تو اصلا تو خیابون سن ژوزف چیکار داشتی؟ اونجا که فقط انباره و اسکله. اصلا آدم از اونجا رد نمیشه. اونجا جزء مسیرای ما نیست. راستش این رو نمیدونستم. از سر ناتوانی اونجا توقف کردم تا خستگی درکنم. گاهگداری هم رهگذری عبور میکرد که متاسفانه میلی به هاتداگ نداشت. -پس اونجا بودی. واسه همینه که هیچی نمیفروشی. شک ندارم که داشتی با اون گربهی لعنتی بازی میکردی.»نه من با گربه بازی نمی کردم.من فقط گربه رو برداشتم تا کمی ناز و نوازشش کنم.گربه ی گل باقالی بسیار ملوسی بود .بهش یک هات داگ تعارف کردم ولی از خوردنش امتناع کرد .حیوانی بود با سلیقه و نجیب.
کتاب اتحادیه ی ابلهان نوشته جان کندی تول ترجمه پیمان خاکسار توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است
موضوع کتاب :رمان,رمان های آمریکایی,داستان های آمریکایی
داستان انتشار اتحادیه ابلهان نوشتهی جان کندی تول داستان غریبی است. جان کندی کتاب را در سی سالگی نوشت و بعد از اینکه هیچ ناشری زیر بار چاپ آن نرفت به زندگی خود پایان داد. مادرش یازده سال تلاش کرد تا بالاخره دانشگاه لوییزیانا راضی به انتشار کتاب شد. کتاب به محض انتشار غوغا به پا کرد و همان سال 1981 جایزه پولیتزر را ربود و پس از آن تبدیل به یک کالت شد. شاید بتوان محبوبیت کتاب را با ناطور دشت سلینجر مقایسه کرد. ایگنیشس جی رایلی قهرمان کتاب یک دن کیشوت امروزی است که وادار میشود از خلوت خود بیرون بیاید و با جامعهای که از آن متنفر است روبهرو شود و به شیوهی دیوانهوار خود با آن بستیزد. بسیاری از منتقدان، اتحادیه ابلهان را بزرگترین رمان کمدی قرن میدانند.» در قسمتی از داستان میخوانیم: ««تو اصلا تو خیابون سن ژوزف چیکار داشتی؟ اونجا که فقط انباره و اسکله. اصلا آدم از اونجا رد نمیشه. اونجا جزء مسیرای ما نیست. راستش این رو نمیدونستم. از سر ناتوانی اونجا توقف کردم تا خستگی درکنم. گاهگداری هم رهگذری عبور میکرد که متاسفانه میلی به هاتداگ نداشت. -پس اونجا بودی. واسه همینه که هیچی نمیفروشی. شک ندارم که داشتی با اون گربهی لعنتی بازی میکردی.»نه من با گربه بازی نمی کردم.من فقط گربه رو برداشتم تا کمی ناز و نوازشش کنم.گربه ی گل باقالی بسیار ملوسی بود .بهش یک هات داگ تعارف کردم ولی از خوردنش امتناع کرد .حیوانی بود با سلیقه و نجیب.