کتاب آخرین قارون

کتاب آخرین قارون نوشته اف اسکات فیتز جرالد ترجمه علیرضا کیوانی نژاد توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی

 بخشی از متن کتاب

یک‌بار می‌خواستم خاطراتم را با عنوان دختر یک تهیه‌کننده بنویسم اما در هجده‌سالگی واقعاً چیزی در این‌باره برای نوشتن ندارید. شاید هم این‌ دستِ سرنوشت بود وگرنه به بی‌مزگی ستون لولی پارسون می‌شد. مثل هر مرد دیگری که می‌تواند در کار کَتان یا فولاد باشد پدرم در صنعت فیلم‌سازی مشغول بود و من هم با این مسئله کنار آمده بودم. در بدترین حالت می‌شد گفت من هالیوود را مثل روح سرگردانِ خانه‌ای جن‌زده پذیرفته بودم. می‌دانستم که باید با این مسئله مشکل داشته باشم اما نداشتم. گفتنش آسان است اما درکش برای مردم سخت. وقتی در بنینگتون بودم برخی معلمان [ادبیات] انگلیسی وانمود می‌کردند اعتنایی به هالیوود یا تولیداتش ندارند یا این‌که واقعاً از آن بیزار بودند. انگار حس‌ می‌کردند تهدیدی برای موجودیت خودشان است.

حتی قبلِ آن، وقتی در یک صومعه بودم، راهبه‌ی ریزه‌میزه‌ی بانمکی از من خواست دست‌نویس یک فیلم‌نامه را به او بدهم تا همان‌طور که قبلاً به بچه‌های کلاسش نوشتن مقاله و داستان ‌کوتاه را درس داده بود، نوشتنِ فیلم‌نامه را نیز تدریس کند. کاری را که خواسته بود انجام دادم اما فکر می‌کنم کلی با آن [فیلم‌نامه] کلنجار رفت و به جایی نرسید و سر کلاس هم هیچ اشاره‌ای به آن نکرد و برایم پس‌ فرستاد، آن هم با تحیر و دلخوری عجیب و بدون هیچ اظهار نظری. برای همین انتظار دارم این اتفاق برای همین داستان هم تکرار شود. می‌توانید مثل من هالیوود را امری بدیهی قلمداد کنید و برای درک اهمیتش تلاش نکنید، یا این‌که می‌توانید به روی خودتان نیاورید و همان‌طور که از چیزهایی متنفرید که درک‌شان نمی‌کنید، از این یکی هم متنفر باشید.

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • موجود در انبار
58,000
٪12
51,040 تومان
توضیحات

کتاب آخرین قارون نوشته اف اسکات فیتز جرالد ترجمه علیرضا کیوانی نژاد توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی

 بخشی از متن کتاب

یک‌بار می‌خواستم خاطراتم را با عنوان دختر یک تهیه‌کننده بنویسم اما در هجده‌سالگی واقعاً چیزی در این‌باره برای نوشتن ندارید. شاید هم این‌ دستِ سرنوشت بود وگرنه به بی‌مزگی ستون لولی پارسون می‌شد. مثل هر مرد دیگری که می‌تواند در کار کَتان یا فولاد باشد پدرم در صنعت فیلم‌سازی مشغول بود و من هم با این مسئله کنار آمده بودم. در بدترین حالت می‌شد گفت من هالیوود را مثل روح سرگردانِ خانه‌ای جن‌زده پذیرفته بودم. می‌دانستم که باید با این مسئله مشکل داشته باشم اما نداشتم. گفتنش آسان است اما درکش برای مردم سخت. وقتی در بنینگتون بودم برخی معلمان [ادبیات] انگلیسی وانمود می‌کردند اعتنایی به هالیوود یا تولیداتش ندارند یا این‌که واقعاً از آن بیزار بودند. انگار حس‌ می‌کردند تهدیدی برای موجودیت خودشان است.

حتی قبلِ آن، وقتی در یک صومعه بودم، راهبه‌ی ریزه‌میزه‌ی بانمکی از من خواست دست‌نویس یک فیلم‌نامه را به او بدهم تا همان‌طور که قبلاً به بچه‌های کلاسش نوشتن مقاله و داستان ‌کوتاه را درس داده بود، نوشتنِ فیلم‌نامه را نیز تدریس کند. کاری را که خواسته بود انجام دادم اما فکر می‌کنم کلی با آن [فیلم‌نامه] کلنجار رفت و به جایی نرسید و سر کلاس هم هیچ اشاره‌ای به آن نکرد و برایم پس‌ فرستاد، آن هم با تحیر و دلخوری عجیب و بدون هیچ اظهار نظری. برای همین انتظار دارم این اتفاق برای همین داستان هم تکرار شود. می‌توانید مثل من هالیوود را امری بدیهی قلمداد کنید و برای درک اهمیتش تلاش نکنید، یا این‌که می‌توانید به روی خودتان نیاورید و همان‌طور که از چیزهایی متنفرید که درک‌شان نمی‌کنید، از این یکی هم متنفر باشید.

مشخصات
  • ناشر
    چشمه
  • نویسنده
    اف اسکات فیتزجرالد
  • مترجم
    علیرضا کیوانی نژاد
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    شومیز
  • سال چاپ
    1400
  • نوبت چاپ
    سوم
  • تعداد صفحات
    227
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش